معنی فارسی jewy
B1مربوط به یهودیان یا فرهنگ یهودی، وقایه و آداب و رسوم آنها.
Relating to or characteristic of Jewish culture or identity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از سبک پوششی یهودی با معنای فرهنگی استفاده میکند.
مثال:
He wears a jewy style of clothing with cultural significance.
معنی(example):
تزئینات یهودی در جشنواره بسیار زیبا بودند.
مثال:
The jewy decorations at the festival were beautiful.
معنی فارسی کلمه jewy
:
مربوط به یهودیان یا فرهنگ یهودی، وقایه و آداب و رسوم آنها.