معنی فارسی jibber-jabbered
B1فعل ماضی از جیبردار که به معنای صحبت کردن غیرمعمول و بیهدف است.
Past tense of jibber-jabber, meaning to talk nonsensically or excessively.
- VERB
example
معنی(example):
او به مدت ساعتها درباره تعطیلاتش جیبردار کرد.
مثال:
He jibber-jabbered about his vacation for hours.
معنی(example):
کمدین در صحنه جیبردار کرد و همه را خنداند.
مثال:
The comedian jibber-jabbered on stage, making everyone laugh.
معنی فارسی کلمه jibber-jabbered
:
فعل ماضی از جیبردار که به معنای صحبت کردن غیرمعمول و بیهدف است.