معنی فارسی jobbet
A2کار به معنای شغف یا حرفهای است که فرد در آن مشغول به فعالیت است.
A term referring to a job or position that an individual holds.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک کار در کافه محلی پیدا کردم.
مثال:
I received a jobbet at the local cafe.
معنی(example):
او به دنبال شغلی است که با مهارتهایش سازگار باشد.
مثال:
He is looking for a jobbet that suits his skills.
معنی فارسی کلمه jobbet
:
کار به معنای شغف یا حرفهای است که فرد در آن مشغول به فعالیت است.