معنی فارسی joblessness

B2

بیکاری، به حالتی اشاره دارد که فردی شغل ندارد.

The state of being without a job.

noun
معنی(noun):

The state of being jobless or unemployed

معنی(noun):

The phenomenon or level of unemployment in an economy

example
معنی(example):

بیکاری می‌تواند به مشکلات مالی منجر شود.

مثال:

Joblessness can lead to financial difficulties.

معنی(example):

نرخ بیکاری در سال جاری افزایش یافته است.

مثال:

Joblessness rates have increased this year.

معنی فارسی کلمه joblessness

: معنی joblessness به فارسی

بیکاری، به حالتی اشاره دارد که فردی شغل ندارد.