معنی فارسی joey-was-on-thin-ice-with-his-mom
B1در معرض خطر یا عواقب بد بودن، به ویژه در ارتباط با یک رابطه یا وضعیت خاص.
To be in a risky or precarious situation, especially regarding a relationship or situation.
- IDIOM
example
معنی(example):
جویی بعد از اینکه روز تولد مادرش را فراموش کرد، در وضعیت نامناسبی با مادرش بود.
مثال:
Joey was on thin ice with his mom after he forgot her birthday.
معنی(example):
چون او نتوانسته بود کارهایش را انجام دهد، جویی در وضعیت نامناسبی با مادرش بود.
مثال:
Since he failed to do his chores, Joey was on thin ice with his mom.
معنی فارسی کلمه joey-was-on-thin-ice-with-his-mom
:
در معرض خطر یا عواقب بد بودن، به ویژه در ارتباط با یک رابطه یا وضعیت خاص.