معنی فارسی joinable
B2قابل پیوستن، آن چیزی که میتوان به آن ملحق شد.
Possible to be joined or participated in.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این جلسه برای هر کسی که علاقهمند است قابل پیوستن است.
مثال:
The meeting is joinable for anyone interested.
معنی(example):
ما یک رویداد قابل پیوستن ایجاد کردهایم که همه میتوانند در آن شرکت کنند.
مثال:
We have created a joinable event that everyone can attend.
معنی فارسی کلمه joinable
:
قابل پیوستن، آن چیزی که میتوان به آن ملحق شد.