معنی فارسی jointedness
B1حالت مفصلی، ویژگی یا کیفیت داشتن مفصلها، که به جسم قابلیت حرکت در نقاط مختلف را میدهد.
The quality or condition of being jointed or having joints.
- NOUN
example
معنی(example):
حالت مفصلی اسباببازی به آن اجازه میدهد که در جهات مختلف حرکت کند.
مثال:
The jointedness of the toy allowed it to move in different directions.
معنی(example):
مفصل بودن انگشتان او به او کمک کرد تا گیتار را به آرامی بنوازد.
مثال:
The jointedness of his fingers helped him play the guitar smoothly.
معنی فارسی کلمه jointedness
:
حالت مفصلی، ویژگی یا کیفیت داشتن مفصلها، که به جسم قابلیت حرکت در نقاط مختلف را میدهد.