معنی فارسی jolled

B1

جولیدن، خیز زدن، به معنای نشان دادن هیجان شدید یا تکان دادن چیزی به طور ناگهانی.

To move suddenly and sharply; to leap or spring.

verb
معنی(verb):

To party

example
معنی(example):

کودکان به شدت از شادی جست و خیز کردند وقتی دلقک را دیدند.

مثال:

The children jolled with excitement when they saw the clown.

معنی(example):

او برای اینکه اسب سریع‌تر برود، آن را تکان داد.

مثال:

He jolled the horse to make it run faster.

معنی فارسی کلمه jolled

: معنی jolled به فارسی

جولیدن، خیز زدن، به معنای نشان دادن هیجان شدید یا تکان دادن چیزی به طور ناگهانی.