معنی فارسی journalish
B2سبکی از نوشتار که احساساتی شبیه به یادداشتها را منتقل میکند.
Having qualities characteristic of a journal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نوشتههای او حال و هوای یادداشتواره دارند.
مثال:
His writing has a journalish flair.
معنی(example):
روایت حس یادداشتواره و شخصی دارد.
مثال:
The narrative feels very journalish and personal.
معنی فارسی کلمه journalish
:
سبکی از نوشتار که احساساتی شبیه به یادداشتها را منتقل میکند.