معنی فارسی judiciously
B2به گونهای عاقلانه و با در نظر گرفتن عواقب.
In a way that shows discernment or good judgment.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a judicious manner.
example
معنی(example):
او بهطور عاقلانه تصمیم به سرمایهگذاری پساندازهایش گرفت.
مثال:
She judiciously decided to invest her savings.
معنی(example):
قبل از اینکه انتخابی انجام دهید، عاقلانه فکر کنید.
مثال:
Think judiciously before making a choice.
معنی فارسی کلمه judiciously
:
به گونهای عاقلانه و با در نظر گرفتن عواقب.