معنی فارسی junketer
B1فردی که به گشت و گذار و جستجو در بین اجناس دور ریختنی و بیاستفاده علاقه دارد.
A person who enjoys exploring and searching for discarded or unused items.
- NOUN
example
معنی(example):
دور ریختنیگرد به گشت و گذار در بازارچههای عتیقه برای پیدا کردن گنجهای پنهانی لذت میبرد.
مثال:
The junketer enjoyed exploring flea markets for hidden treasures.
معنی(example):
به عنوان یک دور ریختنیگرد، او همیشه چشم تیزبینی برای اجناس غیرمعمول داشت.
مثال:
As a junketer, he always had a keen eye for unusual items.
معنی فارسی کلمه junketer
:
فردی که به گشت و گذار و جستجو در بین اجناس دور ریختنی و بیاستفاده علاقه دارد.