معنی فارسی junketter

B1

فردی که به سفر می‌رود تا از آن لذت ببرد.

A person who travels for enjoyment or pleasure.

example
معنی(example):

جنگرت به یک رویداد گالا در شهر دعوت شد.

مثال:

The junketter was invited to a gala event in the city.

معنی(example):

به عنوان یک جنگرت، او همیشه به دنبال مقاصد جدید برای کاوش است.

مثال:

As a junketter, she always seeks new destinations to explore.

معنی فارسی کلمه junketter

: معنی junketter به فارسی

فردی که به سفر می‌رود تا از آن لذت ببرد.