معنی فارسی junkiest

B1

بدترین و کم‌کیفیت‌ترین نسبت به سایر چیزها.

The lowest in quality or worth in comparison to others.

example
معنی(example):

آن ماشین بدترین و کم‌کیفیت‌ترین ماشینی بود که تا به حال داشتم.

مثال:

That was the junkiest car I had ever owned.

معنی(example):

بدترین بخش محله معمولاً توسط توسعه‌دهندگان نادیده گرفته می‌شود.

مثال:

The junkiest part of the neighborhood is often ignored by developers.

معنی فارسی کلمه junkiest

: معنی junkiest به فارسی

بدترین و کم‌کیفیت‌ترین نسبت به سایر چیزها.