معنی فارسی juxta

B1

در کنار، در مجاورت.

Adjacent to; next to.

example
معنی(example):

رودخانه در کنار جاده جریان دارد.

مثال:

The river flows juxta the road.

معنی(example):

آنها یک حصار در کنار خط ملک ساختند.

مثال:

They built a fence juxta the property line.

معنی فارسی کلمه juxta

: معنی juxta به فارسی

در کنار، در مجاورت.