معنی فارسی kaputt

B1

کاپوت به معنای خراب یا از کار افتاده، معمولاً برای اشیاء یا وسایل استفاده می‌شود.

Broken or not functioning, often used informally.

example
معنی(example):

ماشین خراب شده و نیاز به تعمیر دارد.

مثال:

The car is kaputt and needs to be repaired.

معنی(example):

پس از افتادن، تلفن من خراب شده است.

مثال:

My phone is kaputt after the fall.

معنی فارسی کلمه kaputt

: معنی kaputt به فارسی

کاپوت به معنای خراب یا از کار افتاده، معمولاً برای اشیاء یا وسایل استفاده می‌شود.