معنی فارسی karyomerite

B1

یک ساختار مربوط به هسته که در فرآیندهای سلولی دخالت دارد.

A structure associated with the nucleus that plays a role in cellular processes.

example
معنی(example):

گفته می‌شود که کاریومریت‌ها در تولید مثل سلول‌ها نقش دارند.

مثال:

Karyomerites are thought to play a role in cell reproduction.

معنی(example):

این مطالعه بر روی عملکرد کاریومریت‌ها در گامت‌ها متمرکز بود.

مثال:

The study focused on the function of karyomerites in gametes.

معنی فارسی کلمه karyomerite

: معنی karyomerite به فارسی

یک ساختار مربوط به هسته که در فرآیندهای سلولی دخالت دارد.