معنی فارسی keap
B1نگه داشتن یا نگهداری به طور منظم.
To maintain or hold something consistently.
- VERB
example
معنی(example):
او مجبور بود در شب درها را قفل نگهدارد.
مثال:
He had to keap the doors locked at night.
معنی(example):
ما باید هزینههای خود را زیر نظر داشته باشیم.
مثال:
We need to keap track of our expenses.
معنی فارسی کلمه keap
:
نگه داشتن یا نگهداری به طور منظم.