معنی فارسی keckling
B1کیکلزدن، عمل خندیدن با صدای خندهدار و برجسته.
The act of laughing in a distinctive and often loud manner.
- VERB
example
معنی(example):
کیکلزدن او در تمام پارک شنیده میشد.
مثال:
Her keckling could be heard all over the park.
معنی(example):
آنها در حال کیکل زدن با هم در تابها بودند.
مثال:
They were keckling together on the swings.
معنی فارسی کلمه keckling
:
کیکلزدن، عمل خندیدن با صدای خندهدار و برجسته.