معنی فارسی keeking
B1عمل نگاه کردن یا خیره شدن بهطور مکرر به چیزی.
The act of looking or gazing in a keen manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To peek; peep.
مثال:
The man keeked over the fence.
example
معنی(example):
او به مانیتور نگاه میکند تا بازی را ببیند.
مثال:
He is keeking at the monitor to see the game.
معنی(example):
او قبل از وارد شدن از در نگاهی میاندازد.
مثال:
She is keeking through the door before entering.
معنی فارسی کلمه keeking
:
عمل نگاه کردن یا خیره شدن بهطور مکرر به چیزی.