معنی فارسی keyboarder

B1

نوازنده کیبورد، به ویژه در گروه‌های موسیقی یا نوازندگان مستقل.

A musician who plays the keyboard, typically in a band or ensemble.

example
معنی(example):

کیبورد نواز یک ملودی زیبا نواخت.

مثال:

The keyboarder played a beautiful melody.

معنی(example):

او یک کیبورد نواز بااستعداد در این گروه است.

مثال:

She is a talented keyboarder in the band.

معنی فارسی کلمه keyboarder

: معنی keyboarder به فارسی

نوازنده کیبورد، به ویژه در گروه‌های موسیقی یا نوازندگان مستقل.