معنی فارسی khakilike
B1خاکیگونه، به ویژگیهایی اطلاق میشود که نشاندهنده واقعگرایی و سادگی است.
Describing a characteristic that reflects practicality and simplicity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش او خاکی بود، بسیار واقعگرا.
مثال:
His attitude was khakilike, very down-to-earth.
معنی(example):
او رویکردی خاکی به حل مسائل دارد.
مثال:
She has a khakilike approach to problem-solving.
معنی فارسی کلمه khakilike
:
خاکیگونه، به ویژگیهایی اطلاق میشود که نشاندهنده واقعگرایی و سادگی است.