معنی فارسی khanjar

A2

خانجر، نوعی خنجر سنتی با شکل خمیده که نماد فرهنگی خاصی دارد.

A traditional type of curved dagger, often a cultural symbol.

example
معنی(example):

خانجر یک خنجر سنتی با تیغه منحنی است.

مثال:

The khanjar is a traditional curved dagger.

معنی(example):

او خانجر را به عنوان بخشی از لباس سنتی‌اش به تن کرده بود.

مثال:

He wore a khanjar as part of his traditional dress.

معنی فارسی کلمه khanjar

: معنی khanjar به فارسی

خانجر، نوعی خنجر سنتی با شکل خمیده که نماد فرهنگی خاصی دارد.