معنی فارسی kick against
B1لگد زدن به چیزی به عنوان علامتی از ناامیدی یا مخالفت.
To strike against something with one's foot, often out of frustration or discontent.
- VERB
example
معنی(example):
او از روی ناامیدی به دیوار لگد زد.
مثال:
He kicked against the wall in frustration.
معنی(example):
به قوانین اعتراض نکن!
مثال:
Don't kick against the rules!
معنی فارسی کلمه kick against
:
لگد زدن به چیزی به عنوان علامتی از ناامیدی یا مخالفت.