معنی فارسی kiddingly
B1کیدینگلی، به معنای به طور شوخی یا غیر جدی.
In a joking or playful manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او این را به طور شوخی گفت، اما من آن را جدی گرفتم.
مثال:
She said it kiddingly, but I took it seriously.
معنی(example):
او به طور شوخی در مورد مدل موی جدیدش او را دست انداخت.
مثال:
He was kiddingly teasing her about her new hairstyle.
معنی فارسی کلمه kiddingly
:
کیدینگلی، به معنای به طور شوخی یا غیر جدی.