معنی فارسی kil
A1کیلو یک واحد اندازهگیری برای وزن است که برابر با هزار گرم است.
A unit of mass equal to one thousand grams.
- NOUN
example
معنی(example):
کیلو واحدی برای اندازهگیری وزن است.
مثال:
The kil is a unit of measurement for weight.
معنی(example):
من باید یک کیلو سیب بخرم.
مثال:
I need to buy a kil of apples.
معنی فارسی کلمه kil
:
کیلو یک واحد اندازهگیری برای وزن است که برابر با هزار گرم است.