معنی فارسی killing chain

B1

زنجیره کشتن، مجموعه‌ای از رخدادها که به طور متوالی موجب مرگ یا آسیب به موجودات زنده می‌شود.

A series of events that lead to harm or death in a biological context.

example
معنی(example):

زنجیره کشتن رویدادها به هرج و مرج انجامید.

مثال:

The killing chain of events led to chaos.

معنی(example):

در مستند، آنها درباره زنجیره کشتن اکوسیستم بحث کردند.

مثال:

In the documentary, they discussed the killing chain of the ecosystem.

معنی فارسی کلمه killing chain

: معنی killing chain به فارسی

زنجیره کشتن، مجموعه‌ای از رخدادها که به طور متوالی موجب مرگ یا آسیب به موجودات زنده می‌شود.