معنی فارسی killjoy
B1 /ˈkɪlˌdʒɔɪ/شخصی که شادی و لذت را در موقعیتهای اجتماعی کاهش میدهد.
A person who spoils the enjoyment of others.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who is anti-fun, or prevents others from having fun.
example
معنی(example):
او همیشه در مهمانیها مانند یک خرابکننده حال عمل میکند.
مثال:
He always acts like a killjoy at parties.
معنی(example):
خرابکننده حال نباش! بیایید خوش بگذرانیم.
مثال:
Don't be a killjoy; let's have fun!
معنی فارسی کلمه killjoy
:
شخصی که شادی و لذت را در موقعیتهای اجتماعی کاهش میدهد.