معنی فارسی kimmeridge
B1نوعی خاک رس که در منطقه کایمریدج یافت میشود.
A type of clay found in the Kimmeridge area, known for oil.
- OTHER
example
معنی(example):
گل کایمریدج به خاطر ذخایر نفتیاش مشهور است.
مثال:
The Kimmeridge clay is famous for its oil reserves.
معنی(example):
ما به کایمریدج رفتیم تا خط ساحلی زیبا را ببینیم.
مثال:
We drove to Kimmeridge to see the beautiful coastline.
معنی فارسی کلمه kimmeridge
:
نوعی خاک رس که در منطقه کایمریدج یافت میشود.