معنی فارسی kinabulu

B1

منطقه‌ای با تنوع گیاهی و جانوری زیاد که معمولاً به حفاظت از طبیعت و اکوتوریسم شهرت دارد.

A region known for its rich flora and fauna, often associated with nature conservation and ecotourism.

example
معنی(example):

منطقه کینابولو به خاطر تنوع زیستی غنی‌اش شناخته شده است.

مثال:

The kinabulu region is known for its rich biodiversity.

معنی(example):

آنها به کوه‌پیمایی در پارک ملی کینابولو رفتند.

مثال:

They went hiking in the kinabulu national park.

معنی فارسی کلمه kinabulu

: معنی kinabulu به فارسی

منطقه‌ای با تنوع گیاهی و جانوری زیاد که معمولاً به حفاظت از طبیعت و اکوتوریسم شهرت دارد.