معنی فارسی kinetical
B2به انرژی و حرکات مرتبط با جسم و مواد در حال حرکت اشاره دارد.
Relating to the movement of bodies or the energy of motion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت کینتیک بازی آن را هیجانانگیز کرد.
مثال:
The kinetical nature of the game made it exciting.
معنی(example):
دانشمندان جنبههای کینتیکی حرکات مولکولی را مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study the kinetical aspects of molecular movements.
معنی فارسی کلمه kinetical
:
به انرژی و حرکات مرتبط با جسم و مواد در حال حرکت اشاره دارد.