معنی فارسی kinetically

B2

به روشی اشاره دارد که به حرکت و انرژی مرتبط است.

In a way that pertains to motion and kinetic energy.

example
معنی(example):

ماشین به صورت کینتیکی پایین تپه حرکت کرد.

مثال:

The car moved kinetically down the hill.

معنی(example):

آن‌ها بررسی کردند که چگونه ذرات به صورت کینتیکی با یکدیگر تعامل دارند.

مثال:

They studied how particles interact kinetically.

معنی فارسی کلمه kinetically

: معنی kinetically به فارسی

به روشی اشاره دارد که به حرکت و انرژی مرتبط است.