معنی فارسی king's bounty

B2

غنایم یا ثروتی که یک پادشاه به زیر دستان خود عطا می‌کند

The rewards or riches that a king grants to his loyal subjects

example
معنی(example):

غنائم پادشاه بین زیر دستان وفادار تقسیم شد.

مثال:

The king's bounty was shared among the loyal subjects.

معنی(example):

غنائم یک پادشاه می‌تواند برای بسیاری فراهم کند.

مثال:

A king's bounty can provide for many.

معنی فارسی کلمه king's bounty

:

غنایم یا ثروتی که یک پادشاه به زیر دستان خود عطا می‌کند