معنی فارسی king's counsel

B2

مشاوری که به پادشاه کمک و نصیحت می‌کند

Advisors who offer counsel and wisdom to the king on various matters

example
معنی(example):

مشاوران پادشاه حکمت را به فرمانروا دادند.

مثال:

The king's counsel provided wisdom to the ruler.

معنی(example):

او در زمان‌های سخت به عنوان مشاور پادشاه خدمت کرد.

مثال:

He served as a king's counsel in difficult times.

معنی فارسی کلمه king's counsel

:

مشاوری که به پادشاه کمک و نصیحت می‌کند