معنی فارسی king-hitted
B1تحت ضربهای قوی و مهلک قرار گرفتن که عواقب جدی برای فرد دارد.
To have been struck by a powerful and potentially damaging hit.
- VERB
example
معنی(example):
مبارز با یک ضربه مهلک به زمین افتاد که مسابقه را به پایان رساند.
مثال:
The fighter was king-hitted with a blow that ended the match.
معنی(example):
بعد از اینکه او با یک ضربه مهلک زمین خورد، داور مبارزه را متوقف کرد.
مثال:
After he was king-hitted, the referee stopped the fight.
معنی فارسی کلمه king-hitted
:
تحت ضربهای قوی و مهلک قرار گرفتن که عواقب جدی برای فرد دارد.