معنی فارسی kipskin
B2کیپسکین به نوع خاصی از چرم اشاره دارد که مقاومت زیادی دارد.
A type of durable leather, often used in high-quality goods.
- NOUN
example
معنی(example):
کیپسکین چرم محکمی است که عمدتاً برای تولید کفش استفاده میشود.
مثال:
Kipskin is a sturdy leather often used for making shoes.
معنی(example):
کیف از چرم نرم کیپسکین ساخته شده بود که احساسی لوکس داشت.
مثال:
The bag was made of soft kipskin that felt luxurious.
معنی فارسی کلمه kipskin
:
کیپسکین به نوع خاصی از چرم اشاره دارد که مقاومت زیادی دارد.