معنی فارسی kismetic

B1

نظری که بر اساس آن تقدیر و سرنوشت تأکید می‌شود.

Relating to or based on the belief in fate or destiny.

example
معنی(example):

نگاه کیسمتیک به زندگی بر تقدیر تأکید دارد.

مثال:

The kismetic view of life emphasizes fate.

معنی(example):

بسیاری از باورهای کیسمتیک از سنت‌های باستانی نشأت می‌گیرند.

مثال:

Many kismetic beliefs originate from ancient traditions.

معنی فارسی کلمه kismetic

: معنی kismetic به فارسی

نظری که بر اساس آن تقدیر و سرنوشت تأکید می‌شود.