معنی فارسی kismets
B1سرنوشتهایی که به اعتقاد مردم از قبل برای افراد تعیین شدهاند.
Concepts of fate that are believed to be predetermined in various philosophical discussions.
- NOUN
example
معنی(example):
کیسمتها گاهی اوقات فکر میشود که از قبل تعیین شدهاند.
مثال:
Kismets are sometimes thought to be predetermined.
معنی(example):
ایده کیسمتها بسیاری از فیلسوفان را مجذوب میکند.
مثال:
The idea of kismets fascinates many philosophers.
معنی فارسی کلمه kismets
:
سرنوشتهایی که به اعتقاد مردم از قبل برای افراد تعیین شدهاند.