معنی فارسی kissability

B1

قابلیت بوسیدن، به کاراکتری می‌گویند که بوسه‌اش برای دیگران جذاب و دلپذیر است.

The quality of being kissable; the appeal or attractiveness in terms of kissing.

example
معنی(example):

قابلیت بوسیدن او را بسیار جذاب می‌کند.

مثال:

Her kissability makes her very attractive.

معنی(example):

قابلیت بوسیدن شخصیت به داستان جذابیت اضافه کرد.

مثال:

The kissability of the character added charm to the story.

معنی فارسی کلمه kissability

: معنی kissability به فارسی

قابلیت بوسیدن، به کاراکتری می‌گویند که بوسه‌اش برای دیگران جذاب و دلپذیر است.