معنی فارسی kiss something goodbye
B2به معنای وداع با چیزی یا اقدامی برای رها کردن آن.
To bid farewell to something you are leaving behind.
- IDIOM
example
معنی(example):
من مجبور شدم که به زندگی قدیمیام خداحافظی کنم وقتی که جابهجا شدم.
مثال:
I had to kiss my old life goodbye when I moved.
معنی(example):
او به شغلش خداحافظی کرد تا به دنبال رویاهایش برود.
مثال:
She kissed her job goodbye to pursue her dreams.
معنی فارسی کلمه kiss something goodbye
:
به معنای وداع با چیزی یا اقدامی برای رها کردن آن.