معنی فارسی kiss the rod
B1عبارتی از زمانهای قدیم، نماد تنبیه از طرف مربیان.
An expression that refers to punishment typically in a disciplinary context.
- verb
verb
معنی(verb):
To submit to punishment.
example
معنی(example):
او بعد از شکستن قوانین مجبور بود به چوب بزنه.
مثال:
He had to kiss the rod after breaking the rules.
معنی(example):
در مدرسه، گاهی دانشآموزان به خاطر بدرفتاری به چوب زده میشوند.
مثال:
In school, students sometimes kiss the rod for misbehavior.
معنی فارسی کلمه kiss the rod
:
عبارتی از زمانهای قدیم، نماد تنبیه از طرف مربیان.