معنی فارسی kitchenful

B1

جایگاه یا فضایی که حاوی مقدار زیادی از وسایل و لوازم مربوط به آشپزخانه است.

A space or area filled with kitchen items.

example
معنی(example):

آشپزخانه پر از ابزار و وسایل بود و آن را به محلی پر از امکانات برای آشپزی تبدیل کرده بود.

مثال:

The kitchen was full of gadgets and tools, making it a kitchenful place to cook.

معنی(example):

پس از بازسازی، آشپزخانه به فضایی پر از امکانات با ذخیره‌سازی زیاد تبدیل شد.

مثال:

After the renovation, the kitchen became a kitchenful space with plenty of storage.

معنی فارسی کلمه kitchenful

: معنی kitchenful به فارسی

جایگاه یا فضایی که حاوی مقدار زیادی از وسایل و لوازم مربوط به آشپزخانه است.