معنی فارسی kiteflying
B1عمل پرواز دادن کایتها، به ویژه در محیطهای باز.
The act of flying kites, especially for recreation.
- NOUN
example
معنی(example):
پرواز دادن کایت یک فعالیت محبوب در بسیاری از کشورها است.
مثال:
Kiteflying is a popular activity in many countries.
معنی(example):
ما در سواحل از پرواز دادن کایت لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed kiteflying at the beach.
معنی فارسی کلمه kiteflying
:
عمل پرواز دادن کایتها، به ویژه در محیطهای باز.