معنی فارسی kitschy
B2 /ˈkɪtʃi/چیزی که به نظر میرسد سطحی و بیکیفیت است، اما هنوز جذاب است.
Art or objects that are considered to be in poor taste but appreciated in an ironic or humorous way.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having the nature of kitsch.
example
معنی(example):
سوغاتیهای کیتچی در فروشگاه توریستی خوب فروخته شدند.
مثال:
The kitschy souvenirs sold well at the tourist shop.
معنی(example):
من فکر میکنم دکوراسیونهای کیتچی میتوانند سرگرمکننده باشند.
مثال:
I find that kitschy decorations can be amusing.
معنی فارسی کلمه kitschy
:
چیزی که به نظر میرسد سطحی و بیکیفیت است، اما هنوز جذاب است.