معنی فارسی kitset

B1

مجموعه‌ای از قطعات که برای ساخت یا مونتاژ چیزی استفاده می‌شود.

A set of components packaged together for assembly or construction.

noun
معنی(noun):

A kit; a set of components to be assembled into a structure.

example
معنی(example):

من یک کیتست خریدم تا مبلمانم را سر هم کنم.

مثال:

I bought a kitset to assemble my furniture.

معنی(example):

این کیتست شامل تمام قطعاتی است که نیاز دارید.

مثال:

The kitset includes all the parts you need.

معنی فارسی کلمه kitset

: معنی kitset به فارسی

مجموعه‌ای از قطعات که برای ساخت یا مونتاژ چیزی استفاده می‌شود.