معنی فارسی kittened

B1

زمانی که یک گربه اقدام به زایمان و آوردن بچه‌گربه‌ها می‌کند.

Referring to the act of a cat giving birth to kittens.

verb
معنی(verb):

To give birth to kittens.

example
معنی(example):

این گربه سه بار تا کنون بچه‌گربه زائیده است.

مثال:

The cat has kittened three times so far.

معنی(example):

تابستان گذشته، گربه ما زیر ایوان بچه‌گربه زائید.

مثال:

Last summer, our cat kittened under the porch.

معنی فارسی کلمه kittened

: معنی kittened به فارسی

زمانی که یک گربه اقدام به زایمان و آوردن بچه‌گربه‌ها می‌کند.