معنی فارسی kleptomaniacal
B2اشاره به رفتار شخصی که دزدی غیرقابل کنترل دارد.
Relating to or characteristic of kleptomania.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار کلپتومانیاکال او به دستگیریهای متعددی منجر شد.
مثال:
His kleptomaniacal behavior led to numerous arrests.
معنی(example):
او در طول سفر خرید به شیوهای کلپتومانیاکال عمل کرد.
مثال:
She acted in a kleptomaniacal way during the shopping trip.
معنی فارسی کلمه kleptomaniacal
:
اشاره به رفتار شخصی که دزدی غیرقابل کنترل دارد.