معنی فارسی klucker

B1

کلاکر، شخصی که صدای خاصی ایجاد می‌کند، به ویژه در جوهای اجتماعی.

A person who makes a distinctive sound, especially in social settings.

example
معنی(example):

کلاکر صدای عجیبی تولید کرد که همه را سردرگم کرد.

مثال:

The klucker made a strange noise that confused everyone.

معنی(example):

او به عنوان کلاکر تیم به خاطر خنده‌های غیرمعمولش معروف بود.

مثال:

He was known as the klucker of the team for his unusual laughter.

معنی فارسی کلمه klucker

: معنی klucker به فارسی

کلاکر، شخصی که صدای خاصی ایجاد می‌کند، به ویژه در جوهای اجتماعی.