معنی فارسی knitter

A2

به شخصی که با استفاده از نخ و سوزن، بافتنی‌ها را تهیه می‌کند گفته می‌شود.

A person who knits, especially as a hobby.

example
معنی(example):

او یک بافنده با تجربه است که شال‌های زیبایی درست می‌کند.

مثال:

She is an experienced knitter who creates beautiful scarves.

معنی(example):

بافنده الگوهایش را با گروه به اشتراک گذاشت.

مثال:

The knitter shared her patterns with the group.

معنی فارسی کلمه knitter

: معنی knitter به فارسی

به شخصی که با استفاده از نخ و سوزن، بافتنی‌ها را تهیه می‌کند گفته می‌شود.