معنی فارسی know something like the back of one's hand
B2داشته دانستنی کامل و عمیق در مورد یک موضوع یا مکان.
To know something very well, so that you can remember it easily.
- IDIOM
example
معنی(example):
او این شهر را مانند پشت دستش میشناسد.
مثال:
He knows this city like the back of his hand.
معنی(example):
او برنامه را مانند پشت دستش میشناسد.
مثال:
She knows the schedule like the back of her hand.
معنی فارسی کلمه know something like the back of one's hand
:داشته دانستنی کامل و عمیق در مورد یک موضوع یا مکان.