معنی فارسی knurled
B2ساختار یا سطحی که دارای الگوهای دندهای یا برجسته است.
A textured surface characterized by ridges or projections that improve grip.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح دندهای دسته، چسبندگی بهتری فراهم میکرد.
مثال:
The knurled surface of the handle provided a better grip.
معنی(example):
لبههای دندهای کمک میکند تا در حین استفاده از ابزار لیز نرود.
مثال:
Knurled edges help prevent slipping when using tools.
معنی فارسی کلمه knurled
:
ساختار یا سطحی که دارای الگوهای دندهای یا برجسته است.